ایران شناسی

ساخت وبلاگ

تاریخ ایران پیش از آریایی‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
تمدن‌های باستانی آسیای غربی
میان‌رودان، سومر، اکد، آشور، بابل
حتیان، هیتی‌ها، لیدیه
ایلام، اورارتو، منائیان، ماد، هخامنشی
امپراتوری‌ها / شهرها
سومر: اوروکاوراریدو
کیشلاگاشنیپوراکد
بابلایسیناموری - کلدانی
آشور: آسور، نینوا، نوزی، نمرود
ایلامیانشوش
هوری‌هامیتانی
کاسی‌هااورارتو
گاهشماری
شاهان سومر
شاهان ایلام
شاهان آشور
شاهان بابل
شاهان ماد
شاهان هخامنشی
زبان
خط میخی
آرامیهوری
سومریاکدی
زبان مادی
ایلامی
اساطیر میان‌رودان
انوما الیش
گیل گمشمردوخ
نیبیرو
دیوارنگاری غار دوشه، خرم آباد لرستان، حدود هزاره هشتم پیش از میلاد
شماره ۱: ظرف سفالین کشف شده در تل باکون فارس حدود ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد
شماره ۲: جام یا گلدان سفالین کشف شده در شوش، خوزستان کنونی. حدود ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد
ظروف متعلق به تمدن جیرفت، هزاره سوم پیش از میلاد
پرچم برنزی کشف شده در منطقه شهداد نزدیک کرمان، ایران، هزاره سوم پیش از میلاد

ایران در دوره پیش از تاریخ خود به سه دوره تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از: ۱- پارینه‌سنگی (عصر حجر قدیم). ۲- فرا پارینه سنگی. ۳- نوسنگی (عصر حجر جدید).

دوران پارینه سنگی ایران به سه دوره پارینه سنگی آغازین، میانی، پایانی و یک دوره کوتاه بنام فرا پارینه سنگی تقسیم می‌شود. فرهنگهای مرتبط با پارینه سنگی قدیم ایران شامل فرهنگ ساطور ابزار الدوان و فرهنک تبر دستی آشولی هستند. کهنترین شواهد این دوره که مربوط به فرهنگ الدوان است در اطراف رود خانه کشف رود در شرق مشهد یافت شده‌است. این شواهد شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه و ساطور ابزار هستند. طبق نظر کاشفین این مجموعه حداقل ۸۰۰ هزار سال قدمت دارد. از فرهنگ آشولی نیز مدارک بیشتری در شمال غرب و غرب کشور بدست آمده‌است. برخی از مکانهای مهم شامل گنج پر در رستم آباد گیلان، شیوه تو در نزدیکی مهاباد، پل باریک در هلیلان ایلام هستند.

از دوران پارینه سنگی میانی که فرهنگ ابزار سازی آن موستری گفته می‌شود، شواهد بیشتری در غارها و پناهگاهها یافت شده‌است که اغلب مربوط به زاگرس مرکزی هستند. این دوره از حدود ۲۰۰ تا ۱۵۰ هزار سال پیش شروع شده و تا حدود ۴۰ هزار سال پیش ادامه داشته‌است. انسان‌های نئاندرتال در این دوره در ایران می‌زیستند که بقایای اسکلت آنها در غار بیستون یافت شده‌است. مکانهای مهم این دوره غارهای بیستون، ورواسی، قبه و دو اشکفت در شمال کرمانشاه، قمری و گر ارجنه در اطراف خرم آباد، کیارام در نزدیکی گرگان، نیاسر و کفتار خون در نزدیکی کاشان، قلعه بزی در نزدیکی اصفهان و میرک در نزدیکی سمنان است.

دوران پارینه سنگی جدید ایران از حدود ۴۰ هزار سال پیش آغاز و تا حدود ۱۸ هزار سال پیش ادامه یافته که مقارن با مهاجرت انسان هوشمند جدیدی به ایران است. آثار این دوره در اطراف کرمانشاه، خرم آباد، مرو دشت و کاشان یافت شده‌است. فرهنگ ابزار سازی این دوره تیغه و ریز تیغه برادوستی است. آثار دوره بعدی فراپارینه سنگی در غرب زاگرس و شمال البرز بدست آمده که فرهنگ زرزی خوانده می‌شود.

از دوره نوسنگی در ایران تپه‌های باستانی بسیاری باقی‌مانده‌است از جمله تل باکون ٍ جری ٍ موشکی و... در فارس ٍ تپه شوش ٍ چغا بنوت ٍ چغا میش و... در خوزستان، گنج دره، سراب و آسیاب در کرمانشاه و در دیگر نقاط ایران.

ساکنین ایران را قبل از رسیدن آریایی‌ها می‌توان زیر عنوان کلی کاسپین که دریای خزر بنام آنهاست جمع نمود، کاسپینها کشاورزی می‌کردند. این مردم نخستین کشاورزان جهان بوده‌اند و کشاورزی از سرزمین آنها به خاکهای رسوبی رودخانه‌های سند و سیحون و جیحون و دجله و فرات رسیده‌است. در دوران نوسنگی در برخی نواحی آسیای غربی (خاورمیانه)، انسان از مرحله جمع‌آوری و شکار به مرحله کشت و اهلی کردن برخی جانوران، انتقال یافت.

روستانشینی[ویرایش]

قدیمی ترین آثار سکونت روستا نشینان اولیه در غرب زاگرس و شمال خوزستان یافت شده‌است. برخی از این روستاهای اولیه گنج دره، سراب و آسیاب در نزدیکی کرمانشاه، علی کش در دهلران، گوران در هلیلان و چغا بنوت در شمال خوزستان است. قدیمیترین مدارک اهلی شدن بز در مکان گنج دره در نزدیکی کرمانشاه کشف شده که حدود ۱۰ هزار سال قدمت دارد.

بین هفت تا هشت هزار سال پیش مراکز روستانشین در چند نقطه از ایران، در منطقه تمدن جیرفت در تمدن تپه سیلک نزدیک کاشان و در اطراف مرودشت و در فاصله کمی از شوش، قدیمیترین شهر موجود دنیا، وجود داشته‌است. شوش یکی از قدیمیترین سکونتگاههای شناخته شدهٔ منطقه‌است، با وجود اینکه نخستین آثار یک دهکدهٔ مسکونی در آن مربوط به ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد هستند.

در طول تاریخ، مهاجرت‌های انسانی و جابجایی انسان‌ها همواره به دلیل دستیابی به شرایط بهتر برای زندگی بوده‌است، در دوران باستان این شرایط بهتر عبارت از آب فراوان‌تر و خاک حاصلخیزتر برای کشاورزی بوده‌است. به عنوان نمونه‌ای از اینگونه مهاجرت‌ها می‌توان از دو کوچ بزرگ نام برد: نخست، کوچ هندیان آریایی از پیرامون کوهستان‌های هندوکش به سرزمین‌های پنجاب و پیرامون رود سند و دیگری، کوچ ایلامیان و سومریان، به سرزمین‌های باتلاقی تازه خشک شده خوزستان در ایران و میانرودان انجام شده‌است. از اینگونه مهاجرت‌ها تمدنهای بزرگ یا گروههائی از تمدنهای بزرگ برخاستند. ویل دورانت، این آثار تمدن را کهن‌ترین آثار تمدن بشر دانسته‌است.

کهن‌ترین نشانه‌های تمدن انسانی، مربوطه به ۵۰۰۰ سال ق. م. است که در ایران تمدن شهر سوخته در سیستان، تمدن عیلام در خوزستان، تمدن جیرفت در کرمان، تمدن تپه‌حصارِ در دامغان، تمدن تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان نهاوند، تمدن کاسیها (در لرستان امروز)، پیدا شده‌است. از روی یک قسمت از آثار تمدن تپه سیلک، که گمان می‌رود مربوط به هزاره چهارم پ. م. باشد، پیدا شده‌است که اهالی آنجا به بافندگی و کارکردن با فلزات و استعمال مهر و چرخ کوزه گری پی برده بودند.

ایران نخستین سرزمینی است که در آن مردم به استخراج و استعمال فلزات پی برده‌اند. تعدادی از نخستین کوره‌های ذوب مس در تل ابلیس کرمان مربوط به هزاره پنجم ق. م. بدست آمد و اشیاء مسی شامل سنجاق و درفش، مهر و دستبند و حلقه انگشتر از آنها کشف گردید. قدیمی‌ترین فلزی که مورد استفاده انسان قرار گرفته مس بوده‌است. این فلز در ۴۵۰۰ ق. م. در آسیای غربی مورد استفاده بوده‌است.

تاریخ ایران
تاریخ ایران
دوران باستان
نیا-ایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پ.م.
عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پ.م.
منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پ.م.
شاهنشاهی
ماد ۶۷۸–۵۵۰ پ.م.
(سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پ.م.)
هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پ.م.
سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پ.م.
اشکانیان ۲۴۷ پ.م.–۲۲۴ پس از میلاد
ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱
سده‌های میانه
امویان ۶۶۱–۷۵۰
خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸
زیاریان
۹۲۸–۱۰۴۳
صفاریان
۸۶۷–۱۰۰۲
آل بویه
۹۳۴–۱۰۵۵
سامانیان
۸۷۵–۹۹۹
غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶
سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴
خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱
ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵
چوپانیان
۱۳۳۵–۱۳۵۷
مظفریان
۱۳۳۵–۱۳۹۳
جلایریان
۱۳۳۶–۱۴۳۲
سربداران
۱۳۳۷–۱۳۷۶
تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵
قراقویونلو
۱۴۰۶–۱۴۶۸
تیموریان
۱۴۰۵–۱۵۰۷
آق‌قویونلو
۱۴۶۸–۱۵۰۸
معاصر اولیه
صفویان ۱۵۰۱–۱۷۳۶
افشاریان ۱۷۳۶–۱۷۴۷
زندیان
۱۷۶۰–۱۷۹۴
افشاریان
۱۷۴۷–۱۷۹۶
قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵
معاصر
دودمان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹
دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰
جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز

مهاجرت آریایی‌ها به فلات ایران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

مهاجرت آریاییان به فلات ایران پیرامون چگونگی مهاجرت اقوام ایرانی به داخل فلات ایران است.

مهاجرت نخست هندواروپائیان[ویرایش]

در هزارهٔ دوم پیش از میلاد واقعهٔ مهم آسیای غربی، ظهور عناصری از تبار هندواروپایی در میان اقوام بومی بود. هندواروپائیان زادگاه خود را که اغلب دشت‌های اوراسی واقع در جنوب روسیه بود احتمالاً بر اثر فشار اقوام دیگر ترک گفتند و به دو دسته تقسیم شدند.

یک دسته دریای سیاه را دور زده پس از عبور از بالکان و بسفور به آسیای صغیر درآمده و با اقامت در میان ملل آسیانی تبدیل به عنصر غالب شدند و اتحادیهٔ هیتیان را به وجود آوردند.

شعبهٔ شرقی هندوایرانی در سمت شرق دریای خزر حرکت کرده، یک دسته که ظاهراً مرکب از افراد جنگجویی بود از راه قفقاز تا انحنای رود فرات پیش راند و با هوریان بومی ممزوج گردید و پادشاهی میتانی را تشکیل دادند.[۱] سنگ‌نبشتهٔ میتانی، بازمانده از سدهٔ چهاردهم پیش از میلاد، باستانی‌ترین سند مکتوب زبان‌های هند و ایرانی است و از لحاظ زبان‌شناسی تاریخی و نیز از لحاظ تاریخ مهاجرت تیره‌های آریایی به آسیای میانه و ایران و هند اهمیت بیش از اندازه دارد. مجموعهٔ قراین حاکی از این است که میتانی‌ها قبیله‌ای از اقوام آریایی بودند که پیش از جدایی هندیان و ایرانیان از آنان جدا شده و به میانرودان آمده و در آنجا سلسلهٔ شاهی بنیان افکنده‌اند.[۲]

اقوام آریایی[ویرایش]

نواحی اطراف دریاچه بالخاش

اصطلاح تازهٔ هندوایرانی و لقب باستانی آریایی بر گروه‌های قومی-زبانی معینی از اقوام گوناگون هند و اروپایی زبان اطلاق شده‌است که زمان دراز در جنوب شرقی زیستگاه هند‌و‌اروپائیان در ناحیه‌ای که از شرق به دریاچه بالخاش و از غرب به نواحی غربی ولگا گسترش داشته، کنار یکدیگر می‌زیسته‌اند. آنان زبانی تقریباً واحد و دین و آئینی ساده و تا حد زیادی هماهنگ داشته‌اند. آریائیان یا هند‌و‌ایرانیان مرکب از سه دستهٔ مهم بودند:

  1. مردم هندوآریایی: که سرانجام رهسپار سرزمینی گشتند که بعدها نام هند گرفت.
  2. اقوام ایرانی: آنها در آغاز رهسپار ایرانویج یا ناحیهٔ خوارزم شدند. نکته‌ای که باید به آن توجه داشت اینست که این گروه در اواخر هزارهٔ سوم پیش از میلاد، قبل از مهاجرت کلی به احتمال قوی در همسایگی شرقی شاخهٔ هندی و به طور عمده در شرق ولگا و شمال رود اورال می‌زیستند.
  3. سکاها:این گروه به غیر از زبان تقریباً در بقیهٔ جوانب زندگی با شاخهٔ هندی و ایرانی تفاوت داشتند. زیستگاه اصلی این گروه در اواخر هزارهٔ سوم پیش از میلاد در جناح شرقی سرزمین هند و ایرانی‌نشین، یعنی در کناره‌های بالخاش تا مشرق و شمال ناحیهٔ اقوام ایرانی بوده‌است.[۳]

مسیرهای احتمالی اقوام ایرانی[ویرایش]

دربارهٔ مسیرهای مهاجرت طوایف مهم اقوام ایرانی که پس از استقرار در داخل فلات ایران موسوم به ماد و پارسه شدند، اختلاف نظر بسیار است.

از راه شمال غربی و قفقاز[ویرایش]

برخی از محققان حتی برخی از آنانی که ایرانویج را به ناحیهٔ خوارزم منطبق می‌دانند، مسیر مهاجرت این دو گروه بزرگ آریایی را شمال دریای خزر، قفقاز، و سپس غرب فلات ایران تصور می‌کنند. برخی از دلایل طرفداران این نظریه به این ترتیب است.

  1. جابجایی ایرانویج در دوران ساسانیان از محل واقعی خود به آذربایجان عده ای را به این فکر انداخت که اصولاً شاید مهاجرتی صورت نگرفته بلکه نوعی گسترش موضعی در چهار دیواری فلات ایران انجام پذیرفته‌است.
  2. سرراست‌ترین راه میان دشت‌های اوراسی و هگمتانه و پارسه همان راه قفقاز است.
  3. ورود واقعی بعضی عناصر آریایی از اواخر هزارهٔ سوم پیش از میلاد به بعد از راه قفقاز به آسیای صغیر و غرب فلات ایران و به جای گذاشتن برخی آثار وجودی از خود در قفقاز و پراکندن بسیاری از اسامی جغرافیایی در سر راه خود مستقیماً یا از طریق هیتی‌ها و هوری‌ها و غیره در آسیای صغیر و بین النهرین و آذربایجان امروز، همراه با اسامی آریایی اشخاص در اسناد و کتیبه‌های یافت شده در این نواحی، و یکی پنداشتن آن نفوذهای مستهلک شدنی با مهاجرت‌های مستهلک کردنی، باز هم راه قفقاز را باور کردنی‌تر می‌نمود به ویژه وجود اسامی برخی ایزدان آریایی در کتیبه‌های هیتی-هوری در اسناد کاشیان و غیره. این نظریه دارای نقاط ضعف بسیاری است.[۴]

از راه شمال شرقی[ویرایش]

حسن پیرنیا در مورد مسیر این مهاجرت چنین می‌نویسد: اقوام ایرانی پس از جدا شدن از اقوام هندی آریایی از سغد به مرو آمده سپس به هرات رسیده‌اند. متعاقب آن کابل و نیسایه را اشغال کردند و به رخج و وادی هیرمند وارد شده‌اند. مدتی در اطراف دریاچه هامون در سیستان سکونت اختیار کردند و سپس متوجه شمال و شمال غربی گردیده، وارد خراسان و نواحی جنوبی کوه‌های البرز تا حد ری گردیده‌اند. جوهر و جان کلام در این نوشته به حقیقت نزدیک‌تر از نظر مدعیان راه قفقاز است. حسن پیرنیا این منازل سر راه را از روی کشورهای ۱۶ گانه وندیداد پشت سر یکدیگر آورده‌است.[۵]

دیاکونوف مؤلف کتاب تاریخ ماد نیز آشکارا خط سیر شرق به غرب را برای طوایف مادی تأیید می‌کند. مقارن حرکت طوایف آریایی بالقوه مادی در مسیر نجد شمالی، طوایف آریایی دیگری بالقوه پارسی از نواحی جنوبی افغانستان امروز وادی هلمند تحت تأثیر همان شرایط و الزام به سوی نجد ایران پیشروی آغاز کردند. این دو مسیرهای تازه‌ای نبودند این مسیرها از هزاره‌های پیش راه‌های شناخته شده‌بودند که اولی آسیای صغیر و بین‌النهرین شمالی را به آسیای میانه متصل؛ و دومی بین‌النهرین جنوبی را به وادی سند مربوط می‌ساخت.[۶]

اکنون دیگر مسیر شمال شرقی، نجد مرکزی، شمالی، نجد غربی برای طوایف ماد و مسیر شرق، نجد مرکزی، جنوبی برای طوایف بالقوه پارس مورد تأئید اکثریت دانش پژوهان است. گیرشمن در این‌باره می‌نویسد، تقریباً مقارن با ظهور زرتشت قبایل آریایی ساکن در اطراف سیلک نزدیک کاشان بر اثر فشار خارجی شروع به حرکت به سوی غرب و جنوب غرب می‌کنند. سیلک متعلق به نخستین قبایل ایرانی بود که در حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد به داخل فلات ایران رسیدند. مهاجمان قبلی هند‌و‌اروپایی از راه قفقاز به آسیای صغیر و بین‌النهرین و ایران غربی نفوذ می‌کردند؛ ولی توسط اقوامی بومی مستهلک می‌شدند.

گیرشمن در مورد مسیر مهاجرت مادها و پارسیان در داخل فلات ایران می‌نویسد، گروهی که بعدها موسوم به ماد شدند از ماوراءالنهر به سوی شمال خراسان کنونی و گرگان، تپه حصار سیلک و گیان درآمد و دیگری که بعدها موسوم به پارس شد، در رخج با شاخه هندی-آریایی درافتاد و پس از مدتی اقامت در جنوب افغانستان و وادی هیرمند به سوی داخل نجد، سیستان، کرمان و پارس تا مرز عیلام گسترش یافت.[۷]

مهاجرت پارسیان در داخل فلات ایران[ویرایش]

نظریه مهاجرت از پارسوآ به پارسوآش[ویرایش]

عبدالحسین زرینکوب می‌نویسد طوایف پارسه ظاهراً از محلی در نواحی شرق دریاچه ارومیه به نام پارسواش (زرینکوب در اینجا بجای پارسوا، پارسوآش را ذکر کرده‌است.) در امتداد زاگرس در دره‌های کرخه و کارون تدریجاً به سمت جنوب فلات سرازیر شده‌اند و وقتی در حوالی شوشتر و مسجد سلیمان خوانده می‌شود، مهاجرت را متوقف کرده‌اند و در منطقه‌ای که امروز به نام آنها پارس خوانده می‌شود، مهاجرت را متوقف کرده‌اند و در همین نواحی به زندگی شبانکارگی و کشاورزی اشتغال جسته‌اند و این نواحی را به یاد سرزمینی که در حوالی ارومیه ترکش کرده بودند به نام پارسه، پارسوماش، یا پارسواش خوانده‌اند. خاندان هخامنش به عنوان یک خانوادهٔ ممتاز سرکردگی این طوایف را برعهده داشته‌است.[۸]


نظریه بی‌ارتباطی نام پارسوا با قبایل پارس[ویرایش]

در برخی از منابع پارسوا محتملاً در اردلان کنونی که مابین شهر سلیمانیه و کوه الوند [۹] با پارسواش یکسان دانسته شده‌است اما ریچارد نلسون فرای می‌نویسد گمان نمی‌رود که پارسواش همان استان پارسوای آشور باشد. به احتمال قوی پارسواش همان پارس بعدی یا بخشی ازیشان است.[۱۰] دیاکونوف می‌نویسد، معلوم نیست که آریاییان در چه زمانی در پارس پیدا شده‌اند. در هر حال قبول این فرضیه که آنها در قرن هشتم تا هفتم پیش از میلاد از ایالت شمال پارسوا آمده‌اند، خیلی ضعیف است.[۱۱]

دیاکونوف می‌نویسد، پارسوآش در کتیبه‌های پادشاه آشور شمشی اداد پنجم ۸۲۳ تا ۸۱۰ پیش از میلاد و در کتیبهٔ سناخریب در سال ۶۹۱ پیش از میلاد به مناسبت نبرد در حلوله و همچنین در یک رشته از نامه‌های آرشیو پادشاهان آشور که مربوط به حوادث ۶۵۳ تا ۶۵۲ پیش از میلاد است، به عنوان یکی از ایالات منتهی عیلامی ذکر شده‌است، پارسوآش امکان دارد که همان پرسید یا پارسه باشد.[۱۲]

از همان هزارهٔ سوم پیش از میلاد، تعداد اسامی جغرافیایی آریایی در آسیای صغیر و به طور کلی در آسیای غربی رواج یافت، از جمله همین پارسوآ که از قدیم تا امروز در ترکیبات مختلف کاربرد بسیار داشت و دارد. به غیر از پارسوآ در آن زمان نقاط و نواحی چندی وجود داشتند که نام‌های آریایی و ساکنان غیر آریایی داشتند.[۱۳] تشابه اسم دو محل دلیل ارتباط آنها با یکدیگر نیست. همان‌گونه که دست کم دو طایفه به نام سگرته داشته‌ایم که یکی مادی و دیگری پارسی بوده‌است همچنین بیش از یک ویشتاسپ که نه تنها یکی نبودند، شش قرن با یکدیگر فاصلهٔ زمانی داشته‌اند، بیش از یک پرسه یا پرسوا نیز می‌توانستیم، داشت.[۱۴]

در سال ۸۳۰ پیش از میلاد قرنی پیش از استقرار خانوادهٔ هخامنش در پارسومش شلمانسر سوم پادشاه آشور از ۲۷ شاهک سرزمین آسیانی‌نشین پارسوا در جنوب غربی دریاچه ارومیه به طور همزمان باج گرفت. نام این شاهک‌ها در سالنامهٔ این شاه مذکور است که هیچ یک آریایی نبودند. یک قرن بعد آشور بانیپال وارد سرزمین عیلام گردید و پس از آنکه خاک عیلام را با توبره کشید، بنابر نظر بعدی گیرشمن در مرز عیلام و در پارسومش بود که برای نخستین بار، با پارسیان تماس پیدا کرد.[۱۵]

گیرشمن در ابتدا نظر بر این داشت که پارسیان در پارسوا اقامت داشتند و در قرن هشتم پیش از میلاد به طور تدریجی به سوی جنوب حرکت کردند ولی این نظر برای خود گیرشمن نیز بعدها کهنه شد و وی اذغان کرد که آشوریان برای نخستین بار نه در پارسوا بلکه در پارسومش، با پارسیان تماس پیدا کرد.[۱۶]

زمان استقرار قبایل ایرانی[ویرایش]

از نظر زمان استقرار قبایل ماد و پارس در غرب ایران دیاکونوف می‌نویسد، حتی از قرن نهم پیش از میلاد منابع آشوری اسامی زیادی که کمابیش ریشهٔ آریایی دارند، از ماد شرقی به دست می‌دهند اما در قرن نهم تا هفتم پیش از میلاد مردمان کنونی آذربایجان و کردستان هنوز غیر آریایی بودند و در این زمان تنها در شرق سرزمین ماد بعدی یعنی نواحی ری و اصفهان زبان مادی نفوذ داشته‌است.[۱۷]

هنری فیلد نوشته‌است: «مادها از ماوراءالنهر به ایران مهاجرت کردند و تا قرن هفتم پیش از میلاد در ناحیه‌ای میان ری و همدان مسکن گزیدند.»[۱۸]

آمیختگی دو قوم ایرانی و بومی[ویرایش]

نمای بازسازی‌شده از تپه سیلک.

گیرشمن می‌نویسد مهاجمان ایرانی که با گله و زن و بچه وارد نجد ایران می‌شدند، سوارانی بودند که در آغاز به خدمت امرای محلی وارد می‌گشتند و سپس خود جای آنان را می‌گرفتند.

آثار مقر باشکوه یک امیر تازه‌وارد در قلهٔ یک تپهٔ مصنوعی در سیلک برجای مانده‌است. طرز تدفین تازه است. قبرها دیگر در کف خانه حفر نشده‌اند. گورستان چند صد متر دورتر قرار می‌گیرد. اموات با لوازم متعدد و مختلف در خاک دفن می‌شوند. سلاح‌ها هم از مفرغ و هم از آهنند. غذای میت در دیگ‌های مفرغی دسته‌دار که نزد سکایان نیز متدوال بوده، گذاشته می‌شد. در میان نقوش ظروف سفالی‌ای که به تدریج در سراسر نجد ایران رواج یافت؛ از سیلک تا گیان و لرستان و کرج و آذربایجان نقش گردونهٔ خورشید و اسب شایان توجه است.[۱۹]

پس از فرارسیدن اقوام ایرانی، زندگی بومیان رنگی دیگر گرفت، بومیان همچون رعایا برای امیر فرمانروا کار می‌کردند و جامعه اندک‌اندک دارای طبقات مختلف گردید. تیره‌های ایرانی بدین ترتیب در فلات ایران جای گرفتند و شاهنشاهی بزرگ خود را پی‌ریزی کردند و چندین سده بعد فرمانروای آسیا گشتند.[۲۰]

پانویس[ویرایش]

تاریخ معاصر ایران دورانی از تاریخ ایران است که با صفویه شروع می‌شود و تا سرنگونی سلسله پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران ادامه می‌یابد. تاریخ معاصر ایران را به بخش‌هایی تقسیم می‌کنند:

ایران شناسی...
ما را در سایت ایران شناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی رنجبر aliranjbar1378 بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 23 آبان 1392 ساعت: 14:09

سخن بزرگان ایران زمین

- جهان به آن نیرزد که پریشان کنی دلی را «زرتشت»

- آن چنان به ایران علاقه مندم که حتی تمام بهشت را با یک وجب از خاک ایران عوض نمی کنم. «عارف قزوینی»

- فرو رفتن در غم و اندوه هیچ کس را در دین مومن نمی سازد. «زرتشت»

- مردمان را عیب مکنید که هیچ کس بی عیب نیست. «بزرگمهر»

- دخت خود را به زیرک و دانا مرد ده چون مرد زیرک همانند زمین نیک است که تخم بر آن افکنند و از آن بسیار گندم اندر آید. «آذرباد سپندان»

- بهشت و دوزخ ما در این جهان در دستان خود ماست، نیکی پاسخ نیکی و بدی سزای بدی، نتیجهی زندگی ما اعمال ماست. «زرتشت»

- سرنوشت با پروردگار است، خشنود به آنم، شکوه نمی کنم، در سختی شکیبایم، بدتر از این سختی نیز باشد و سختی بگذرد، در پناه و یاری پروردگار. «بزرگمهر»

- لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران، زنان و کودکان کشورم در آرامش و شادمان ببینم. «نادرشاه افشار»

- وظیفه هر انسان در زندگی اش کار و کوشش و آبادی و پیشرفت جهان است. «زرتشت»

- کار نیکی که برای دیگران انجام می دهید وظیفه نیست بلکه یک نوع لذت است که برای شما سلامتی و آرامش خاطر به ارمغان می آورد. «زرتشت»

- سکوت شمشیری بوده است که من همیشه از آن بهره جسته ام. «نادرشاه»

- شاهنامه فردوسی خردمند راهنمای من در طول زندگی بوده است. «نادرشاه»

- ای مردم سلاح هایمان مرزها را می گشاید و دانش ما مغز ها را. «شاپور اول ساسانی»

- هر که غذای حلال خورد و مازاد آن را به حاجتمند دهد، نوشش باد. «انوشیروان»

- هرچه برای تو نیک نیست تو برای دیگران نیک مپندار. هرکس با تو با کینه و خشم رفتارکرد، هر لحظه از او دوری کن. چندان که می توانی مردمان را از سخن خود نرنجان. پس نیک سخن گوی به پیران و بزرگان تندی نکن چرا که تو نیز روزی چنین خواهی شد. «آذرباد سپندان»

ایران شناسی...
ما را در سایت ایران شناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی رنجبر aliranjbar1378 بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 23 آبان 1392 ساعت: 14:07

برای کاربرد تاریخی، ایران بزرگ را ببینید.

مختصات: ۳۲° شمالی ۵۴° شرقی / ۳۲° شمالی ۵۴° شرقی / 32; 54

جمهوری اسلامی ایران
ایران
پرچمنشان ملی
شعار ملی: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
سرود ملی: سرود ملی جمهوری اسلامی ایران

پایتخت
(و بزرگترین شهر)
تهران
۳۵°۴۱′ شمالی ۵۱°۲۵′ شرقی / ۳۵.۶۸۳° شمالی ۵۱.۴۱۷° شرقی / 35.683; 51.417
زبان رسمیفارسی
نوع حکومتجمهوری اسلامی
نام حاکمان
رهبر
رئیس جمهور

سید علی خامنه‌ای
حسن روحانی
موارد منجر به تشکیل
اعلام‌پیروزی‌انقلاب

روز جمهوری اسلامی
برکناری محمدرضا پهلوی
۲۲ بهمن ۱۳۵۷
۱۲ فروردین ۱۳۵۸
مساحت
- مساحت۱٫۶۴۸٫۱۹۵کیلومتر مربع (۱۷ام)
- آب‌ها (٪)۰٫۷
جمعیت
- سرشماری۷۷،۱۸۹،۶۶۹
(۱۷ام)
- تراکم جمعیت۴۶ نفر بر کیلومتر مربع[۱]‎/km۲‏ (۱۶۲ام)
تولید ناخالص داخلی(تخمین ۲۰۰۹)
- مجموع۳۳۱٬۰۱۵ میلیارد دلار[۲] (۳۲ام)
- سرانه۴٬۵۲۶ دلار[۳] (۱۰۲ام)
جینی (۲۰۰۸)۳۸[۴](متوسط)
شاخص توسعه انسانی (۲۰۱۲) ۰٫۷۴۲[۵] (بالا) (۷۶ام)
واحد پولریال ایران (IRR)
منطقه زمانییوتی‌سی ۳:۳۰+ (ساعت جهانی+۳:۳۰)
- تابستانی (DST)یوتی‌سی ۴:۳۰+ (ساعت جهانی)
نوع تقویمهجری خورشیدی
جهت رانندگیراست
دامنه اینترنتیir.
پیش‌شماره تلفنی+۹۸
برق
- اختلاف پتانسیل۲۴۰~۲۲۰ ولت
- بسامد۵۰ هرتز

ایران (دربارهٔ این پرونده آوا ، به معنی: سرزمین آریاییان[۶]) با نام رسمی جمهوری اسلامی ایران (دربارهٔ این پرونده آوا ) کشوری در جنوب غربی آسیا و در منطقهٔ خاورمیانه با ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربّع وسعت (۱۸ام درجهان)[۷] و بر پایهٔ سرشماری سال ۱۳۹۰ دارای حدود ۷۶،۰۹۱،۰۰۰[۸] نفر جمعیت است.[۹] پایتخت، بزرگ‌ترین شهر و مرکز سیاسی ایران، تهران است.

ایران از شمال با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان، از شرق با افغانستان و پاکستان و از غرب با ترکیه و عراق همسایه‌است و همچنین از شمال به دریای خزر و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود می‌شود، که دو منطقهٔ نخست از مناطق مهم استخراج نفت و گاز در جهان هستند.

انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ حکومت مشروطه سلطنتی را در ایران سرنگون کرده و جمهوری اسلامی را جایگزین کرد. این نظام حکومتی که در قانون اساسی مصوّب ۱۳۵۸ (و بازنگری ۱۳۶۸) تشریح شده‌است. مقام رهبری در ایران بالاترین جایگاه رسمی است که از سال ۱۳۶۸ تاکنون در اختیار سیّد علی خامنه‌ای قرار دارد. اسلام دین رسمی، تشیّع مذهب رسمی و فارسی، زبان رسمی این کشور است. ایران به عنوان یک سرزمین و یک ملت، پیشینه‌ای کهن دارد و یکی از تاریخی‌ترین کشورهای جهان به‌شمار می‌رود.

ایران به واسطهٔ قرار گرفتن در منطقهٔ میانی اوراسیا موقعیتی راهبردی دارد. و از اعضای سازمان ملل متحد، جنبش عدم تعهّد، سازمان کنفرانس اسلامی، اوپک، سازمان اکو و چندین سازمان بین‌المللی دیگر است. ایران یک قدرت منطقه‌ای در جنوب غربی آسیا است و جایگاهٔ مهمی را در اقتصاد جهانی به دلیل در اختیار داشتن صنعت نفت، صنعت پتروشیمی، گاز طبیعی و خودروسازی برای خود بدست آورده‌است.[۱۰]

واژه‌شناسی

نوشتار اصلی: نام‌های ایران


در طول تاریخ «ایران» یکی از رایج ترین نام های سرزمین وجغرافیای نامهای ایران بوده‌است. واژهٔ ایران (به پارسی باستان «اَئیریَه‌نا»، به پارسی میانه: Eranshahr.svg، تلفظ با یای مجهول: ĒRĀNŠAHR)، و برگرفته از کلمه «آریانام خَشَترام» و به معنای «سرزمین آریاییان» است که در گذر زمان به ایرانشهر و سپس در دورهٔ ساسانی به ایران تبدیل شده‌است.[۱۱][۱۲]

واژهٔ «آریا» در زبان‌های اوستایی، پارسی باستان و سانسکریت به ترتیب به شکل‌های «اََئیریه»[پ ۱]، «آریه»[پ ۲]، و «اَریه»[پ ۳] به کار رفته‌است. همچنین در زبان سنسکریت «اریه»[پ ۴] به معنی سَروَر و مهتر و «آریکه»[پ ۵] به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت و حرمت است و آریایی به زبان اوستایی «ائیرین»[پ ۶] و به زبان پهلوی و پارسی دری «ایر» خوانده می‌شود و ایرج به زبان آریایی[پ ۷] است.[۱۳] ایر در واژه به‌معنی «آزاده» و جمع آن «ایران» به‌معنی «آزادگان» است.[۱۴]

«ایران» در واژه به معنی «سرزمین آریاییان» است و مدّت‌ها پیش از اسلام نیز نام بومی آن ایران، اِران، یا ایرانشهر بود.ایران در عرصه جهانی تا سال ۱۹۳۵ رسماً «پرشیا» نامیده می‌شد. در آن سال رضا شاه دستور داد تا نام جهانی کشور نیز مانند نام بومی آن، «ایران» بشود. این تصمیم مورد اعتراض گروهی از سیاستمداران و پژوهشگران قرار گرفت که معتقد بودند این کار موجب ایجاد شکاف بین پیشینه تاریخی کشور با ایران امروز می‌شود. در نهایت محمدرضا پهلوی در سال ۱۹۵۹ اعلام کرد که هر دو نام قابل استفاده است. [۱۵]

ایران شناسی...
ما را در سایت ایران شناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی رنجبر aliranjbar1378 بازدید : 57 تاريخ : پنجشنبه 23 آبان 1392 ساعت: 14:03

تاریخ ایران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
تاریخ ایران
تاریخ ایران
دوران باستان
نیا-ایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پ.م.
عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پ.م.
منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پ.م.
شاهنشاهی
ماد ۶۷۸–۵۵۰ پ.م.
(سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پ.م.)
هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پ.م.
سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پ.م.
اشکانیان ۲۴۷ پ.م.–۲۲۴ پس از میلاد
ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱
سده‌های میانه
امویان ۶۶۱–۷۵۰
خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸
زیاریان
۹۲۸–۱۰۴۳
صفاریان
۸۶۷–۱۰۰۲
آل بویه
۹۳۴–۱۰۵۵
سامانیان
۸۷۵–۹۹۹
غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶
سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴
خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱
ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵
چوپانیان
۱۳۳۵–۱۳۵۷
مظفریان
۱۳۳۵–۱۳۹۳
جلایریان
۱۳۳۶–۱۴۳۲
سربداران
۱۳۳۷–۱۳۷۶
تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵
قراقویونلو
۱۴۰۶–۱۴۶۸
تیموریان
۱۴۰۵–۱۵۰۷
آق‌قویونلو
۱۴۶۸–۱۵۰۸
معاصر اولیه
صفویان ۱۵۰۱–۱۷۳۶
افشاریان ۱۷۳۶–۱۷۴۷
زندیان
۱۷۶۰–۱۷۹۴
افشاریان
۱۷۴۷–۱۷۹۶
قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵
معاصر
دودمان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹
دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰
جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز

هنگامی که سخن از تاریخ ایران می‌رود،باید به این نکته توجه داشت که آیا منظور تاریخ اقوام و مردمانی است که از آغاز تاریخ تا کنون در مرزهای سیاسی ایران امروزی زیسته‌اند یا تاریخ اقوام و مردمانی است که خود را به نحوی از انحاء ایرانی می‌خوانده‌اند و در جغرافیایی که دربرگیرندهٔ ایران امروز و سرزمین‌هایی که از دیدگاه تاریخی بخشی از ایران بزرگ (ایرانشهر) بوده‌است زیسته‌اند. گاه تاریخ ایران را از ورود آریایی‌ها (که نام ایران نیز از ایشان گرفته شده‌است) به فلات ایران آغاز می‌کنند. ولی این به این معنی نیست که فلات ایران تا پیش از ورود ایشان خالی از سکنه یا تمدن بوده‌است. پیش از ورود آرییایان به فلات ایران تمدنهای بسیار کهنی در این محل شکفته و پژمرده شده بودند و تعدادی نیز هنوز شکوفا بودند. برای نمونه تمدن شهر سوخته (در سیستان)، تمدن عیلام (در شمال خوزستان)، تمدن جیرفت (در کرمان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان (در نهاوند) و تمدن مانناییان در کردستان و آذربایجان.کاسی‌ها در (لرستان امروز) ذکر می‌شود.

آجر مونومنت ایزیرتو در موزه شرق توکیو مربوط به تمدن مانناییان،Glazed brick from Bukan depicting a winged goat from the Ancient Orient Museum Tokyo, Japan Tanabe 1983.

نکتهٔ مهم دیگر شناخت وضع مناطق داخلی ایران در زمان شکل‌گیری و رواج تمدن‌های کهن است. یعنی فهم اینکه در زمان تمدن‌ها و دولت‌های باستانی چون سومر، کلده، اور، بابل، آشور، اورارتو و نظائر آن، وضع این مناطق داخلی فلات ایران، که مجزا از منطقه مستقیم تحت حاکمیت این تمدن‌ها و دولت‌ها بوده‌است، به چه نحوی جریان داشته‌است؟

ایران پیش از آریاییان[ویرایش]

دیوارنگاری غار دوشه، خرم آباد لرستان، حدود هزاره هشتم پیش از میلاد
شماره ۱: ظرف سفالین کشف شده در تل باکون فارس حدود ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد
شماره ۲: جام یا گلدان سفالین کشف شده در شوش، خوزستان کنونی. حدود ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد
ظروف متعلق به تمدن جیرفت، هزاره سوم پیش از میلاد
پرچم برنزی کشف شده در منطقه شهداد نزدیک کرمان، ایران، هزاره سوم پیش از میلاد

پیش از آریاییان تمدن‌های شهر سوخته (در سیستان)، تمدن ایلام (در شمال خوزستان)، تمدن جیرفت (در کرمان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان (در نهاوند) و تمدن کاسی‌ها (در کرمانشاه و لرستان) و تپورها در تبرستان (مازندران)در سرزمین ایران بودند.

ایلامیان یا عیلامی‌ها از هزاره چهارم پ. م. تا هزاره نخست پ. م. ، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی پشتهٔ ایران فرمانروایی کردند. به قدرت رسیدن حکومت ایلامیان و قدرت یافتن سلسلهٔ عیلامی پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان مهم‌ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پ. م. است. تا پیش از ورود مادها و پارسها، تاریخ سرزمین ایران منحصر به تاریخ عیلام است.

دانش پژوهشی‌های نوین نشان می‌دهد که عنصر ایرانی زبان همواره در میان تیره‌های به اصطلاح آسیانیک دخیل بوده‌اند.[۱]

ایران و آریاییان[ویرایش]

نظریه‌ای که امروز بیش از هر نظریهٔ دیگری در میان صاحب‌نظران مقبول است اینست که قبایلی که خود را آریایی (آریایی در زبان ایشان به معنی شریف یا نجیب بود) می‌خوانندند در اواخر هزارهٔ دوم پیش از میلاد (در این تاریخ اختلاف بسیار است) به فلات ایران سرازیر شدند. از بررسی اساطیر و زبان ایشان برمی‌آید که ایشان خویشاوندی نزدیک با هندیان داشتند و گویا پیش از آمدن آنان به ایران و مهاجرت دستهٔ دیگر به هند با هم می‌زیستند. به هر حال آنچه مسلم است اینست که هر دو دسته خود را آریایی می‌خواندند.

بخشبندی تاریخ ایران[ویرایش]

نکتهٔ دیگر آنکه معمولاً تاریخ ایران را به دو دورهٔ کلی تاریخ ایران پیش از اسلام و تاریخ ایران پس از اسلام تقسیم می‌کنند.

دو روایت مختلف از تاریخ ایران پیش از اسلام وجود دارد: یکی روایت سنتی که مبتنی بر تواریخ سنتی است (شامل شاهنامه) و از نخستین پادشاه کیومرث (که پادشاه جهان و نه فقط ایران است) آغاز می‌شود و شامل سلسله‌های پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، ملوک‌الطوایفی (اشکانیان) و ساسانیان است. این روایت سنتی به یک معنی روایتی اسطوره‌ای از تاریخ ایران است و شامل اطلاعات ذی‌قیمت مردم‌شناسانه و اسطوره‌شناسانه‌است.

روایت دیگر روایت مبتنی بر تواریخ خارجی (شامل تواریخ یونانی، ارمنی، رومی) و مدارک و یافته‌های باستانشناسی (شامل کتیبه‌ها و سکه‌ها) و به طور کلی روایتی مدرن و علمی‌است. در این روایت خاندان‌های پادشاهی در ایران پیش از اسلام از قرار زیرند: مادها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان.

شاید بسیاری باور ننمایند که از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ه‍. ق(=۱۳۰۴ه‍. خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها چهار خاندان سلجوقیان و مغولان و صفویان و نادر شاه را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهـیان، خوارزمشـاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، قاجاریان اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی نبودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.[۲]

در زمینه دودمان‌ها باید این را به اشاره یادآوری کرد که در یک دوره که آل جلایر نیز بر بخش‌هایی از ایرانزمین فرمان می‌راندند، حدود بیست دودمان بر ایران فرمانروا بودند.

نگاره‌ای سراسرنما از تخت جمشید

دودمان‌های دوران پیش از اسلام[ویرایش]

دودمان‌های پس از اسلام[ویرایش]